تقدیم به پدرم
پدر؛ ترجمه علی علیهالسلام
پدر! میخواستم دربارهات بنویسم؛ گفتم: یداللّهی؛ دیدم، علی است. گفتم نان آور شبانه کوچه های دلم هستی؛ دیدم علی است. خلوص تو در عشق ورزیدن را نوشتم و روح تو را از هر طرف پیمودم، به علی رسیدم .
آنگاه، دریافتم که تو، نور جدا شده ای از آفتاب علی هستی، تا از پنجره هر خانه ای، هستی را گرما ببخشی ؛ و اینگونه بود که علی علیهالسلام ، نماینده خدا و نبی شد و پدر، نماینده علی علیهالسلام .
تو را به من هدیه دادند و من امروز، تمامی خود را به تو هدیه خواهم کرد؛ اگر بپذیری.
پدرم! «خداوند» تنها روزنه امیدی است که هیچگاه بسته نمی شود. تنها کسی است که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد. تنها خریداریست که اجناس شکسته را بهتر بر می دارد و وقتی همه رفتند می ماند. در این ایام رجبیه خدا را برایت آرزو دارم